در هزار سالی که در بهترین سالهای جوانی بهجای اجتماعی شدن و رابطه ساختن ، میخکوب پای تلویزیون گذروندم ، از میانهی بحثهای مبتذل برنامههای خانواده مابانه ، کارشناس برنامه یکبار علائمی از افسردگی نوجوانان رو برای پدر مادرهای عزیز برمیشمرد. خیلی پررنگ یک موردش خاطرم هست و اون میل به ماندن در رختخواب است. این میل اخیرا با سماجت فراوان درخاک من ریشه کرده. پیش ازین هم برچسب اینرسی بالا ازسوی تعدادی رفقا بر من چسبانده شده بود ولیکن امروز این حال بسی شدیدتر شده است. صبحها بدون احساس خواب آلودگی میتونم ساعتها در رختخواب بمونم و علاوه بر اون اصولا هر گونه برخاستن و حرکت و یک کلام تغییر وضعیتی نیاز به جلسات خودسازی درونی داره انگار! جلساتی از نوع من میتوانم. این رو هم باید دلیلی بر بیماری افسردگی بذارم با دوره ای گذرا حاصل کار سنگین و تغییر فصل و هزار خوردهریز دیگه بر این قسمه؟
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر