سهی نصفِ شب
نوشتن برای خفه نشدن
۱۳۹۳ خرداد ۲۰, سهشنبه
به مساحی رگها
مرد شیفتهی سبز کبود رگهای برجسته بر دست نحیف زن بود. تو گویی به مساحی رگها، بوسههایش، لب به لب وجبی عیار می کرد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر
پیام جدیدتر
پیام قدیمی تر
صفحهٔ اصلی
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر